چه دختری را انتخاب کنید؟
چگونه رابطه ی احساسی برقرار کنیم
اخلاق دختران چگونه است
جذب دختران در چند ثانیه - به روش غلط
چگونه ظاهرمان را اید ال کنیم (چگونه باشیم)
رازی در مورد رابطه با دختران کارهایی که نباید بکنیم
برای دیدن مطالب و عکس ه به ادامه مطلب بروید
چه دختری را انتخاب کنید؟
دختری را انتخاب کنید که نه بسیار جلف است نه بسیار مذهبی چون هر دو نقص خود را دارند به دخترانی که بسیار سر و صدا می کنند جواب رد دهید و قید آنها را بزنید دختری متین احساساتی درس خوان فهمیده و حجاب متوسط نه زیاد نه جلف آرایش متوسط دختری که با او می توانید راحت صحبت کنید دختری شاد از نظر روحی و کمی منطقی و کمی از نظر فلسفی عاقل باشد یا حداقل بتوان با او در این مورد حرف زد در اولین نگاه سعی نکنید که او را جذب کنید سعی کنید کمی زمان بگذرد بعد شروع به کار کنید هیچ دختری در لحظه ی اول خصوصیاتش را بیان نمی کند در اولین فرصت او را امتحان کنید و بعد به او بگویید که امتحانش کردید اگر ناراحت شد قید او را بزنید اگر خوشحال شد بهترین انتخاب است |
چگونه رابطه ی احساسی برقرار کنیم
ارتباط احساسی چیست؟ گوش کنید، آیا نشانه هایی می بینید که بگویند می توانید با کسی رابطه برقرار کنید یا نه؟
چرا دست یافتن به سطح بالایی از امنیت احساسی با جنس مخالف اینقدر دشوار است؟ با مسائل و مشکلات مربوط به برقرار ارتباط احساسی آشنا شوید و ببینید چرا برقراری پیوند احساسی برای ساختن یک رابطه الزامی است.
تعریف ارتباط احساسی
هر فرد تعریف شخصی خود را از یک ارتباط احساسی دارد اما یک تعریف اصلی وجود دارد که برای همه مردم صدق می کند. ارتباط احساسی مجموعه ای از احساسات فردی است که کنار هم جمع می شود تا بین دو نفر پیوند برقرار کند. کلمه احساسی به معنی برانگیختن احساسات بسیار است. این احساسات می تواند عصبانیت، غم، لذت، عشق یا یکی از هزاران حسی باشد که انسانها تجربه می کنند. ارتباط یک پیوند است با فرد یا چیزی دیگر.
روابط بدون ارتباط احساسی
برای اینکه یک رابطه ساخته شده و قوی تر گردد، باید ارتباط احساسی حاصل شود. ممکن است شما با کسی که احساس قوی نسبت به او دارید یا عاشقش هستید در یک رابطه باشید. او، از طرف دیگر، با شما احساس دوری می کند و به ندرت درمورد احساساتش با شما صحبت می کند. این نوع روابط، روابط دوستانه یا زندگی کردن کنار یکدیگر یا برآورده کردن نیازهای جنسی است. بدون ارتباط احساسی قوی، چنین روابطی خیلی زود از هم پاشیده می شوند.
پیوندهای محکم
زوج هایی که سعی می کنند در حد توان درمورد همدیگر بیشتر بدانند رابطه ای احساسی بینشان ایجاد می شود. از طریق مکالمه از روی فکر و محبت، به پیچیدگی های درون همدیگر پی می برید. می فهمید که چه چیز موجب شادی طرفتان می شود، چه چیز او را عصبانی می کند، و چه چیز او را به اوج لذت می رساند. او هم می فهمد که چه چیز اشک شما را در می آورد، چه چیزی باعث می شود لبخند بزنید، و چه چیز خسته تان میکند. هر کدام به ذات همدیگر پی می برید و نسبت به هم محبت و همدلی پیدا می کنید.
برای اینکه یک زوج بتوانند از لذت یک رابطه احساسی لذت ببرند، باید بتوانند اجازه دهند که کسی به آنها نزدیک شود. اینکه اجازه دهید کسی به رازها، دردها و لذت های درونی شما پی ببرد، کمی مخاطره آمیز است. ریسک کردن برای چنین چیزی نیازمند اطمینان و اعتماد است. وقتی به اعتماد حیانت شود، التیام یافتن از آن خیلی طول می کشد.
بدون داشتن یک رابطه احساسی قوی، راه به سمت عشق بسته است. وقتی آن ارتباط و وابستگی از بین می رود یا نادیده انگاشته می شود، عشق هم از میان می رود.
نشانه های ارتباط احساسی
بااینکه احساسات هر شخص متفاوت است، اما یک نشانه عمومی وجود دارد که نشان می دهد ارتباط احساسی بین دو نفر ایجاد شده است. نشانه حقیقی این است که هر دو نفر دیگری را به درون خود راه بدهند.
داستان های خنده دار از اتفاق هایی که سر کار افتاده برای هم تعریف می کنید و درمورد روزهایی که همه چیز برایتان بد بوده هم باز با طرفتان دردودل می کنید. هر دو شما دوست دارید که درمورد رویاهای کودکی و آرزوهای بزرگسالی خود با هم صحبت کنید. مکالمه بین شما خیلی راحت و سیال پیش می رود. زوجی که پیوند احساسی قوی با هم داشته باشند، حتی در سکوت هم احساس راحتی می کنند. می توانید بدون هیچ ترسی هر مسئله ای را با طرفتا در میان بگذارید.
اما یادتان باشد که جاذیه فیزیکی و ارتباط احساسی با هم تفاوت دارند. بااینکه ممکن است یکی به دیگری منجر شود اما جاذیه فیزیکی، احساسی سطحی است که می تواند راهی به سمت ارتباط احساسی و عشق باشد.
ازدواج و ارتباطات احساسی
اگر قرار است ازدواجی پایدار بماند، وجود ارتباط احساسی بین دو طرف الزامی است. وقتی دو طرف احساسات خود را با هم در میان نگذارند، ازدواج سخت و طاقت فرسا خواهد بود. آن زمان است که عصبانیت، خشم و اختلافات پدید می آید و فقدان اعتماد، زندگی زناشویی را دچار آشفتگی خواهد کرد.
اگر فکر می کنید ارتباط احساسی بین شما و همسرتان از بین رفته است، باید به دنبال دلیل آن باشید.
آیا گناه نابخشودنی هست که چنین فاصله ای را میان شما انداخته؟ شاید در عصبانیت چیزی گفته شده یا کاری انجام شده که منجر به درد جسمی و احساسی شده است. همین زمانهاست که انکار هم پیش می آید و همه چیز را برای ساختن دوباره آن پیوند احساسی سخت تر می کند.
چطور پیوند احساسی برقرار کنیم؟
اگر سالمترین رابطه ممکن را می خواهید، باید بدانید که چطور یک پیوند احساسی عمیق و قوی بین خود و طرفتان ایجاد کنید. وقتی پیوند احساسی بین شما وجود داشته باشد، همه چیز دیگر آسانتر خواهد شد. در زیر به 7 نکته اشاره می کنیم که به شما کمک میکند پیوندی ناگسستنی بسازید.
1. بررسی طرف مورد نظر: باید بفهمید طرفتان به چه چیز نیاز دارد و از زندگی و از شما چه می خواهد. این یعنی وقتی حرف می زند به دقت به او گوش کنید. وقتی رازهایش را با شما قسمت می کند خوب توجه کرده و بعداً به عمق حرفهایش فکر کنید.
2. اعتماد: باید بین خودتان حس اعتماد ایجاد کنید. این ستون اساسی پیوند احساسی یک شبه ایجاد نمی شود. زمان می برد. باید اجازه دهید این اعتماد به طور طبیعی ایجاد شود.
3. حضور احساسی: هر دو شما باید از نظر احساسی در دسترس همدیگر باشید. اگر عقب بکشید و حرفهایتان را با طرفتان در میان نگذارید چنین پیوندی ایجاد نخواهد شد.
4. ابراز محبت: نباید برای نشان دادن مهر و محبت مشکلی داشته باشید اما زوج های ازدواج کرده که رابطه شان سرد شده باید تلاش کنند با هم مهربان باشند. صبحها که از خواب بیدار می شوید و شب ها که می خواهید بخوابید همدیگر را ببوسید. دست ها هم را بگیرید؛ همدیگر را در آغوش بگیرید و شعله های عشقتان را دوباره روشن کنید.
5. جنگ ملایم: در وسط دعوا و مشاجره، کلمات به راحتی از دهانتان بیرون می آیند. باید یاد بگیرید که ملایم دعوا کنید. اگر نمی دانید چطور می توانید از مشاور کمک بخواهید. یادتان باشد موقع دعوا کردن هیچوقت گذشته را پیش نکشید. در لحظه زندگی کنید و برای احساساتتان دلیل محکم بیاورید.
6. دنیا را در چشمان او ببینید: سعی کنید دنیا را آنطور که او می بیند ببینید تا بفهمید که واقعاً کیست. برای اینکار باید گاهاً به عقب بروید تا ببینید چرا او به آن طریق خاص عمل کرده است. ببینید نسبت به موقعیت های مختلف چطور واکنش می دهد و سعی کنید خودتان را جای او بگذارید. از او هم همین انتظار را داشته باشید.
7. غلبه بر موانع: زوج هایی که در ازدواج خود دچار مشکل شده اند باید قبل از ایجاد دوباره پیوند احساسی، مشکلات خود را حل کنند. به همراه هم هر مشکل را بررسی کنید و سعی کنید راه حل هایی برای آن پیدا کنید. وقتی بزرگترین موانع و مشکلات را پشت سر گذاشتید، آنوقت می توانید پیوند احساسی فراموش شده تان را از نو بسازید.
پیوندهای احساسی پیچیده و بسیار فردی هستند اما رابطه را دگرگون می کنند. بدون ایجد ارتباط احساسی قوی، رابطه از یک دوستی ساده پیشروی نخواهد کرد. ماندن در رابطه ای که پیوند احساسی در آن وجود ندارد باعث می شود طرفین احساس کنند که چیزی گم کرده اند: زنجیر محکمی که دو نفر را به هم وصل می کند و عشقی ماندگار.
آیا از نظر احساسی در دسترس نیستید؟
آیا شما هم جزء آندسته از زن های نادر ایرانی هستید که از نظر احساسی در دسترس نیستید و هر بار که مردی به شما نزدیک می شود و می خواهد رابطه ای آغاز کند، دچار مشکل می شوید؟ برخلاف نظر عموم، همه ما گهگاه دچار این مشکل می شویم اما باید ببینیم این مشکل تا چه حد در ما قوی است.
جذب دختران در چند ثانیه - به روش غلط
از تاثیری که خریدن یک شاخه گل بر روی یک دختر دارد غافل نباشید |
اخلاق دختران چگونه است ؟
پسرها موجوداتی بسیار ساده و ابلهند و شما باید بدانید که دخترها چگونه رفتار می کنند و شما باید چگونه به آنها پاسخ دهید . دخترها خیلی باهوش تر از پسرها هستند و خیلی خیلی منطقی تر از پسرها دختران احساس غروری دارند که باید آن را در آنها افزایش دهید و این حق آنهاست هرگاه دنبال دختری بروید . آن دختر عمل عکس آن را انجام می دهد یعنی می رود . بستگی به دختر دارد اگر دختر بدکاره باشد شما دنبالش بروید شاید برنده شوید و به اصطلاح دختر تور کرده اید و لی این دختر به چه دردی می خورد ؟ دختری که با همه در ارتباط است دخترها متناسب با سن و شراط شهری و فرهنگی خصوصیات متفاوتی دارند که باید شخصیت دختر را تشخیص دهید و بعد با او همانگونه که دوست دارد برخورد کنید و مهمترین اصل این است که دختر را شناسید اکثر آنها خودشان را بسیار می گیرند . ولی بدانید اکثر زنان و دخترها خود را می گیرند که پسر ها به دنبال آنها بیفتند و اگر اینگونه نبود هیچوقت با آرایش در خیابانها خط نمی زدند. بعضی از دخترها هم بسیار جلف هستند هرجا که می روند بسیار سر وصدا می کنند که پیشنهاد می کنم دنبال آنها نروید چون اکثر آنها حداقل با 5-6 نفر در ارتباطند و یا ارتباط با آنها هیچ فایده ای برای شما ندارد و درست نمی شوند دخترها می خواهند بگویند که من تا به حال با کسی رابطه نداشته ام از این حرفا که شما نباید باور کنید . آنها اکثرا" به نظر می نمایند که من تا به حال با کسی نبودم آنها اینگونه آفریده شده اند که باید دیگران را جذب کنند . شما باید از این ضعف استفاده کنید پسران بدانید که ارزش دخترها بسیار بالاست و شما هیچگاه نباید به دید بدی نگاه کنید زیرا آنگاه دختر یک کالا است و رابطه با آن برای شما لذتی ندارد . تنها قصد ما جذب دختران و ایجاد رابطه ی عاطفی است شما باید بدانید می خواهید با دختر یکی شوید و با هم باشید . بزرگترین مشکل پسرها ترس آنها از گفتن "دوستت دارم" به دختران است . آقایون و پسرها نترسید بگویید دختران منتظر این حرف شما هستند . رک باشید بگویید " من از شما بسیار خوشم می آید چون احساس می کنم واقعا" زنده و شادابید " اگر دختر نخندید بزنید تو سر من
چگونه ظاهرمان را اید ال کنیم (چگونه باشیم) براتون یک چک لیست می نویسم و ازتون می خوام دونه دونه مواردش رو بخونید و ببینید شما در وضعیتی قرار دارید:
اصغر آقا همآانقدر حالیش باشه که بتونه اون چیزی که شما می خواید رو ارائه بده. 2. وضع ابرو، موی بینی و گوش: این هم از چیزهاییه که خیلی ها بهش توجه نمی کنن.مخصوصا موی بینی و گوش. اصلا ممکنه شما یا رفقاتون نبینین وضع موهای بینی یا گوشتون رو ، ولی برای یک دختر خیلی فرق می کنه که شما به این موارد اهمیت بدید یا نه. مگر اینگه دختره ..... 4. تف و اختف!!! شاید این براتون عجیب باشه ولی خیلی از پسرهارو دیدم که عادت دارن تف بندازن روی زمین و خیلی وقت ها جلوی دخترها هم حواسشون نیست و این کارو می کنن. بعضی ها فکر می کنن خیلی کاره مردونه ای کردن و داش آکل مرد لوطی توی فیلم این کارو کرد، خیلی ها هم مشکل غلیظ بودن آب دهن دارن. نکنید این کارو. |
به مردان قدرت دهید ، تا صمیمیت فوران کند . مرد موجودی عاشق قدرت است . مرد از این که قدرتمند باشد حظ میکند . در آسمان اوج میگیرد و شما را نیز همراه خود بالا می برد.
از اینکه توانا باشد یا احساس توانایی کند لذت میبرد. تا وقتی که مشغول کشتن این احساس در مردان هستید بدانید که تنها میتوانید خواب خوشبختی را ببینید. ا
گر قدرت مرد را نادیده بگیرید یا از آن انتقاد کنید بدانید که دیگر پری رویاهایش نخواهید بود.او دنبال کسی است که به قدرتهایش ایمان داشته باشد. و حتی ضعفهایش را در جهت تقویت تواناییهایش مثبت جلوه دهد.پس بدانید که:
1- اگر خودتان دارای درآمد هستید ،هرگز درآمد و پولتان را به رخ همسرتان نکشید.حتی اگر درامد بیشتری داریدهرگز به روی خودتان هم نیاورید.بگذارید همسرتان فکر کند که همه چیز در دست اوست.و اداره امور خانه به دست قدرتنمد او اداره میشود.
2- مطلقا او را با کسی مقایسه نکنید.شوهر خواهرم دو تا خانه داردفلانی اینقدر درامد دارد و تو مثل گداها هستی.اگر واقعا به بهبود اوضاع مالی فکر میکنید او را برای تلاش بیشتر تشویق کنید.انتقاد دشمن صمیمیت است.
3- تو بی عرضه ای ، فاتحه خواندن بر صمیمیت است. تو بی عرضه ای یعنی فرو ریختن مرد. یعنی به دست خود خانه را خراب کردن. هر مفهوم مشابه " تو بی عرضهای " فاتحه ای بر صمیمیت و عشق متقابل مرد است.
4- شوهر خود را حلال مشکلات بدانید. مشکل را به او بگویید و از او بخواهید آن را حل کند.و تایید کنید که تنها او قادر به حل این مسئله است.
5- به مردان اندرز ندهید.مردان دوست دارند که مشکلات را به تنهایی حل کنند.و اگر به شما چیزی نمیگویندیعنی به تنهایی قادر است موضوع را حل کند.و در صورت لزوم با شما در میان میگذارند.با نصیحت نکردن زندگی خود را عاشقانه کنید.
6- سکوت مردان را نشکنیداین اشتباه خانمهاست که وقتی مرد ساکت است مدام به سمت آنها میروند و با آنها حرف میزنند.اگر او ساکت است به سکوت نیازمند است.و احترام به این سکوت یعنی صمیمیت بیشتر. سکوت طولانی در زنان ممکن است به معنی آزرده خاطر بودن باشد اما در مردها این طور نیست.
7- به مردان فضا بدهید گاهی او را رها کنیدتا با خود خلوت کندبا دوستان به ورزش برود و به خانواده خود تنها سر بزند.مدام دنبال او نباشد. فضای رها شدن! این چیزی است که مردان گاهی به آن نیاز دارند. اگر به انها این فضا را هدیه بدهید. انها نیز به شما عشق میورزند.
8- مرد دوست دارد که از او قدر دانی شود. تشکر به مرد قدرت پرواز میدهد.از هر کار کوچکی که برای شما انجام میدهدتشکر و قدر دانی کنید.تا او نیز بی حساب به شما عشق بورزد.
9- مرد باید تایید شود.تواناییهای مرد را تایید کنیدو تاکید کنید او صاحب بهترین تواناییها و شایسته ترین همسر( شوهر) است.
10- باید مورد اطمینان باشد. به او اعتماد کنیدبا اطمینان خاط از اینکه او میتواند ، شما میتوانید به راحتی بسیاری از کارها را به بسپارید.
11- مردها را تشویق کنیدمرد عاشق تشویق است.کف زدن ها را فراموش نمیکند.. مرد، افرین شما را تا عمر دارد به خاطر میسپارد.
من نیز لبخند شما را بعد از اجرای این قوانین طلایی برای همیشه به خاطر دارم.
نکاتی که در بالا ذکر شد شاید در نگاه اول بسیار ساده و سطحی و بی اهمیت جلوه کند ولی باور کنید که با رعایت همین نکات ساده ( و البته بی هزینه ) بسیاری از مشکلات مربوط به نبود صمیمیت بین همسران حل می شود.
موارد بالا برای خانمها است . به همین صورت نکاتی هم وجود دارد که اقایان باید رعایت کنند که با رعایت انها از سوی اقایان و رعایت نکات بالا از سوی خانمها قطعا" صمیمیت در زندگی پر رنگ تر خواهد شد .آری صمیمیتی که اگر در خانه حاکم باشد همه مشکلات کم رنگ میشوند و حاضر نخواهید بود که انرا با دنیا عوض کنید.
مگر ما از زندگی چیزی جز صمیمیت و یکدلی و فضایی با عشق و محبت میخواهیم؟ مگر نه اینست که حتی ان کسی که بدنبال کسب ثروت است هدفش رسیدن به آرامش است؟
افلاطون در کتاب ضیافت خویش آورده است:
ارواح آدمیان در آغاز به صورت کروی و کامل بود. آنگاه هر کدام به دو نیمه شده و از هم جدا شدند و از آن پس، هر یک به دنبال نیمه گمشده خویش میگردد. با پیوند زناشویی، آدمی به گمشده خویش میرسد و آرام میگیرد.
این حکایت نمادین صرفنظر از جنبه افسانهای آن، در مقام اشاره به این حقیقت است که همانگونه که اگر انسان چیز گرانبهایی را گم کند، همواره در نگرانی به سر میبرد و با پیدا کردن آن به آرامش میرسد، در امر ازدواج نیز آن دلهره و سرگردانی پیش از ازدواج، با دست یافتن به همسر مناسب و دلخواه، به آرامش و خرسندی تبدیل میشود. حقیقتی که در قرآن کریم اینگونه بدان اشاره شده است:
وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً.(روم:21)
و از نشانههای او این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آن آرامش بیابید و در میانتان محبت و رحمت قرار داد.
در آخر این آیه، خداوند، «محبت» و «رحمت» را دو رمز بقای این آرامش به دست آمده در سایه ازدواج معرفی میکند. در اثر محبت قلبی به همسر، خلق و خوی شایسته، ملاک پایداری زندگی به شمار میآید و اموری چون زیبایی ظاهری و سرمایه، در مرحله بعدی اهمیت قرار میگیرد. ویژگی رحمت نیز موجب چشمپوشی و گذشت از لغزشهای همسر و دلسوزی و خیرخواهی در حق او میشود. در نتیجه، آرامش راستین بر زندگی همسران صاحب رحمت و محبت حاکم میشود. افلاطون در این باره میگوید:
آدمی وقتی به نیمه خود میرسد، حس رقت و محبت و دوستی پیدا میکند و اگر بتواند، نمیخواهد یک لحظه از نیمه خود جدا شود. پس بیایید پرهیزکاری پیشه کنیم و از شر بگریزیم که در این صورت، به اوج سعادت رسیدهایم. بیایید خدای عشق را بستاییم که نیکوییهایش در حق ما بیکران است و راه بازگشت به کمال را او به ما نشان داده است تا در این زندگی رستگار شویم و به رستگاری آینده نیز امیدوار گردیم. اوست که مقرر داشته است اگر با پرهیزکاری زندگی کنیم، ما را به نیمه گمشده خود رهبری کند و به وحدتی که داشتیم، برساند و به ما رستگاری عطا فرماید.
1. ازدواج به منزله یافتن گمشده خویش است که انسان را به آرامش میرساند.
2. محبت قلبی به همسر و رحمت و گذشت در حق او، به حفظ نعمت آرامش به دست آمده، در پرتو ازدواج میانجامد.
در حدیثی از پیامبر میخوانیم: «ازدواج [تنها] به انگیزه جمال و ثروت شخص مقابل، به ناکامی انسان میانجامد». بنابر این سخن داشتن انگیزه درست در امر ازدواج، کامیابی حقیقی در امر زناشویی را در پی خواهد داشت. اگر رابطه زناشویی، به انگیزهای والا و براساس عشقی پاک و پیروی از عقل بنا شود؛ چشمپوشی از غیر همسر، دلدادگی، فداکاری، خرسندی و عیبپوشی را به ارمغان خواهد آورد. به تعبیر استاد مطهری:
قرآن کریم، رابطه میان زوجین را با کلمه «مودت» و «رحمت» تعبیر میکند و این نکته بسیار عالی است. اشاره به جنبه انسانی و فوق حیوانی زندگی زناشویی است. اشاره به این است که عامل شهوت تنها رابطه طبیعی زندگی زناشویی نیست. رابط اصلی، صفا و صمیمیت و اتحاد دو روح است و به عبارت دیگر، آنچه زوجین را به یکدیگر پیوند یگانگی میدهد، مهر و مودت و صفا و صمیمیت است، نه شهوت که در حیوانات هم هست».
در حقیقت، «ازدواجهای سست به طور کلی، هر نوع ازدواجی است که هدف آن بر مقاصد عالی و ملکوتی ازدواج منطبق نباشد و در ارکان آن نتوان نیت پاک، همکاری، محبت، ایثار و خلاقیت را جستوجو کرد. ازدواجی که به منظور سودجویی و رسیدن به مال و منال یا جاه و مقام صورت گیرد، سست و کم دوام است؛ زیرا چه بسیار حسابها و پندارها که غلط از کار درآمده یا حوادث پیشبینی نشده که غلط از آب درآمده است».
دقت کردن در معیارهای اساسی ازدواج و ویژگیهای اخلاقی همسر آینده، در کنار توجّه به جاذبههای ظاهری او حقیقتی است که از نگاه اندیشمندان غربی نیز پنهان نمانده است. برتراند راسل میگوید:
به نظر من، خوب است که ازدواج با عشق مادی آغاز شود. البته این مطلب باید شناخته شود که نوع عشقی که ازدواج را ممکن میسازد، به آن تداوم میبخشد، با شادی و خوشبختی همراه است و در راه هدفهای اجتماعی به خوبی گام برمیدارد، الزاما عشق رومانتیک و مادی نمیتواند باشد، بلکه انگیزه ازدواج چیزی صمیمیتر و با محبت و حقیقت بیشتر است. آنها از طریق این نوع دوست داشتن، میتوانند از بسیاری از بیچارگیها و ناملایمات زندگی بشری چشم بپوشند و شناخت نداشتن بر چنین حالتی، بدبختی بزرگی
برای هر انسان به شمار میآید.
«برای اینکه ازدواج به معنی حقیقی کلمه ازدواج باشد، باید بر پایه معنویتها استوار باشد. ازدواج، ازدواج نیست، مگر اینکه یک مرد با زنی [و برعکس] به خاطر ثروت، مقام اجتماعی و یا ترفیع منیت خود ازدواج نکند».
انگیزه اصلی ازدواج موفقیتآمیز و رضایتبخش، باید ویژگیهای اخلاقی و اعتقادی همسر آینده باشد.
از مسائل مهم در پرداختن به امر ازدواج، توجه به اصالت و نجابت خانوادگی شخص مقابل است. همانگونه که تنها از درختی با ریشه سالم انتظار شکوفایی و میوه میرود، تنها از کسی که برخاسته از خانوادهای اصیل و بزرگمنش است، نیکی و فضیلت میتوان سراغ گرفت.
فرزندان شریف و پاک نیز در خانوادههای اصیل و معتقد رشد مییابند.
بر این اساس، «هر فرد، از والدین و محیط خانوادگی، چیزهایی را فرامیگیرد و تحت تأثیر جو حاکم بر آن محیط قرار دارد. اگر پدر و مادر به ضعف اخلاقی یا فکری و روحی دچار باشند، در فرزندان نیز تأثیر خود را خواهند گذاشت. اگر محیط خانوادگی سالم و پاک باشد، شخص به نحوی تربیت میشود که امکان تأثیر از جامعه ناسالم بسیار کاهش مییابد و در بسیاری از موارد، بیاثر است».
در حدیثی از امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میخوانیم:
اِذا کَرُمَ اَصلُ الرَّجُلِ کَرُمَ مَغیبُهُ وَ مَحضَرُهُ.
کسی که ریشه خانوادگیاش شریف باشد، در حضور و غیاب ـ و در هر حال ـ دارای فضیلت و کرامت است.
آن حضرت در سخنی دیگر فرماید:
عَلَیکُم فی طَلَبِ الحَوائِجِ بِشِرافِ النُّفُوسِ ذَوِی الاُصُولِ الطَّیِّبَهِ فَاِنَّها عِندَهُم اَقضی وَهِیَ لَدَیکُم اَزکی.
حاجتهای خود را از مردم شریفالنفس و صاحب خانوادههای اصیل و پاک طلب کنید؛ زیراخواستهها نزد آنها بهتر روا میشود و پاکیزهتر صورت میگیرد.
اینکه از خانوادهای غیراصل و به دور از نجابت، معمولاً نمیتوان فرزندی نجیب و فاضل انتظار داشت. حقیقتی است که ریشه قرآنی نیز دارد، چنانکه در آیه 58 سوره اعراف میخوانیم
وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاّ نَکِدًا.
و سرزمین پاکیزه (و شیرین) گیاهش به فرمان پروردگار میروید، ولی از سرزمینهای بدطینت (و شورهزار) جز گیاه ناچیز روییده نمیشود.
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله نیز در هشداری میفرماید: از گلهای زیبایی که در لجنزارها روئیدهاند، بپرهیزید. عرض شد: ای رسول خدا، اینان چه کسانی هستند؟ فرمود: زن زیبایی که از خاندان بدو غیر اصیل به وجود آمده باشد.
خانواده اصیل، منشأ خیر و برکت است. بنا براین، باید از خانواده اصیل، نجیب و معتقد، همسر اختیار کرد.
از همسرتان متوقع نباشید که کامل باشد
در آفرینش آدمی، همه خوبیها در یک فرد جمع نشده و همه فضیلتها در یک فرد گرد نیامده است. به تعبیر خواجوی کرمانی:
سفره حکمت، نه به یک جا نهند | تحفه دانش نه به یک تن دهند |
عقل در این ره، همهدانی ندید | او همهدان است که عقل آفرید |
هر شجری را ثمری دادهاند | هر صدفی را گهری دادهاند |
بر این اساس، این توقع غیرعاقلانه است که انسان به دنبال همسری بیعیب و کامل برای خود باشد. عبدالرحمان جامی در حکایتی میگوید:
روزی طاووسی و زاغی به هم رسیدند و توانستند زشتیها و زیباییهای یکدیگر را ببینند. طاووس به زاغ گفت: این کفشهای قرمز که پای توست، سزاوار تنپوش رنگارنگ و زیبای من است، نه این کفشهای سیاه ناموزون. زاغ گفت: بلکه پوشش تو متناسب با کفش قرمز من است و ما اشتباها لباس همدیگر را پوشیدهایم. لاکپشتی که سر در لاک خود فرو برده و گفتوگوی این دو را شنیده بود، سر از لاک درآورد و گفت: «ای دوستان، این بحث بیهوده را پایان دهید؛ زیرا خدا همه چیز را به یک نفر نداده است و همه آرزوها را برای یک شخص مهیا نکرده است. خداوند به هر کس چیزی بخشیده که تنها ویژه اوست، هرکس باید به آنچه خداوند به او بخشیده است، خشنود باشد».
«آرزوی هر مرد و زنی است که همسر ایدهآلی پیدا کند که از همه زشتیها و نقصها به دور باشد و نقطه ضعفی نداشته باشد. و من گمان نمیکنم در دنیا چنین همسری پیدا شود که صددرصد کامل و بیعیب باشد. و چون [این گونه افراد [همسرشان را با آن موجود خیالی دهنشان مطابق نمیبینند، از ازدواجشان اظهار پشیمانی میکنند و خود را شکست خورده و بدبخت میشمارند».
«این نکته را تمام پسران و دخترانی که میخواهند ازدواج کنند باید در نظر بگیرند که بسیار دشوار است همسر زندگی صددرصد بر وفق تمایلات و آرزوهای شخص باشد و جامع جمیع خوبیها از آب درآید و اصلاً آنچه مهم است، این نیست، بلکه مهم آن است که عشق و علاقه واقعی میان زن و شوهر باشد. باقی را میشود تحمل کرد».«مشکلات زوجین، بیشتر از آنجا سرچشمه میگیرد که سعی دارند ازدواجشان کاملاً بینقص باشد و وقتی چنین نمیشود، دچار مشکل میشود».
هیچ انسانی کامل نیست و نباید توقع کامل بودن همسر را داشت؛ زیرا این امر از عوامل دلسردی و تیرگی در روابط زناشویی است.
چشمپوشی از غیر همسر پس از ازدواج، پذیرفتن ویژگیهای جسمی و روحی او، از اصلیترین عوامل استواری روابط زناشویی و کامیابی در امر ازدواج است. از نشانههای این چشم پوشی نیز پرهیز از مقایسه کردن همسر خود با دیگران است.
امروزه اصل تفاوتهای فردی، مسئلهای پذیرفته شده میان اندیشمندان روانشناس است. از این رهگذر، مقایسه کردن همسر خویش با دیگران، به معنای نادیده انگاشتن این اصل است. اگر فردی به اصل تفاوتهای فردی معتقد باشد و بداند که هر انسانی، استعداد و ویژگیهای ذاتی منحصر به فردی دارد، همسر خویش را با دیگران مقایسه نمیکند. در نتیجه، با پیروی از عقل روانشناختیاش، میکوشد با روابط زناشویی سالم، زندگی خویش را به کام خود و همسرش گوارا سازد.
«یکی از بدترین نقاط ضعفها، مرض مقایسه است. برای مثال، هنگامی که زنی شوهرش را با پدرش یا برادرش یا شوهر سابقش یا با دیگران مقایسه میکند و مثلاً میگوید: اگر با فلان کس شوهر میکردم، اکنون وضع زندگی من بهتر از اینها بود، مثل آن است که دشنهای بر قلب شوهرش وارد ساخته است؛ زیرا مرد، این مقایسه را حملهای به شخصیت و عزت نفس و حتی تواناییهای جنسی خود میداند. چه بسا ازدواجهایی که تنها بر اثر همین بیماری مقایسه به کلی متلاشی شده و به جدایی انجامیده است.» مقایسه همسر خویش با دیگران، معمولاً به دنبال انکار خوبیها و ویژگیهای مثبت و از سوی دیگر، برجسته ساختن ضعفهای احتمالی او شکل میگیرد و حاصلی جز تیرگی روابط در پی نخواهد داشت.
1. مقایسه کردن همسر خویش با دیگران، با نادیده انگاشتن فضیلتهای او و بزرگنمایی کاستیهای احتمالی او همراه و از عوامل اصلی تنش در روابط زناشویی است.
2. توجه به اصل تفاوتهای فردی، فرد را از مقایسه همسر خویش با دیگران باز میدارد.
آنکه از دیگران در حد توانشان انتظار دارد، به صفتی خدایی آراسته شده است؛ زیرا خداوند نیز از بندگانش به اندازه توانشان تکلیف میخواهد، آنجا که میفرماید: «لا یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاّ وُسْعَها؛ خداوند هیچ نفسی را تکلیف نمیکند، مگر به اندازه توان آن». (بقره: 286)
یکی از عوامل موفقیت در زندگی زناشویی آن است که زن و شوهر، توقع معقول و منصفانه از یکدیگر داشته باشند و همدیگر را به کارهای طاقتفرسا و بیش از حد توان وادار نکنند. وادار کردن همسر به کارهای خارج از توان او، گاهی وقتها همسر را به کارهای غیرشرعی و ناپسند وامیدارد و گاه جسم و جان او را فرسوده میکند. این امر درباره بانوان که وضعیت جسمی و روحی متفاوتی در مقایسه با مردان دارند، بیشتر اهمیت مییابد. حضرت علی علیهالسلام با اشاره به این حقیقت میفرماید:
کاری را که خارج از توانایی زن است، به دستش مسپار که به حال او مناسبتر است و به او آسایش خاطر بیشتری میبخشد و زیباییاش را پایدارتر میسازد؛ زیرا زن همچون گلی خوشبو است.
در روایتی از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میخوانیم:
هر زنی که با شوهرش ناسازگار باشد و او را به چیزهایی که بیش از توانایی اوست وادار کند، اعمالش در درگاه خدا قبول پذیرفته نمیشود و در قیامت، خشم پروردگار جهان نصیبش میگردد.
آن حضرت در حدیثی دیگر میفرماید:
هر زنی که با شوهرش ناسازگار باشد و به آنچه از جانب خدا رسیده است، قناعت نکند و بر شوهرش سخت بگیرد و بیش از حد توانایی او خواهش کند، اعمالش قبول نمیشود و خدا از او خشمناک خواهد بود.
از همسر خود، بیش از حد توان، انتظار داشتن، او را در لغزشگاهها وارد میکند و جسم و روح او را میفرساید. خداوند نیز از چنین فردی ناخشنود است.
هر فردی هنگام انتخاب همسر باید بکوشد با توجه به معیارهای دینی و عرفی، همسری مناسب و شایسته بیابد و در این زمینه، عاقبتاندیشی را از یاد نبرد اما پس از برگزیدن همسری و بستن پیمان زناشویی با او، هرکدام باید از غیر یکدیگر چشم بپوشند. اگر زن و شوهر با پاکدامنی، مراقب چشمان خویش باشند و رسیدن به خواهشهای عقلانی و نفسانی خویش را تنها در وجود یکدیگر سراغ بگیرند. رابطه عاطفی و احساسی متعادلی را شکل میدهند و با خرسندی از مواهب اخلاقی و اعتقادی و جسمانی یکدیگر، بهرهمند خواهند شد.
رها بودن چشم بعد از ازدواج، چه بسا موجب برافروختن آتش حسرت و اندوه در دل فرد و سبب تیرگی روابط زناشویی و دلسردی آنها از یکدیگر میشود.
امام علی علیهالسلام میفرماید: «نِعْمَ صارِفُ الشَّهواتِ غَضُّ الاَْبصار؛ نگاه داشتن چشم (از نگاه به نامحرم چه بازدارنده خوبی است از شهوتها.» در بیانی دیگر از آن حضرت نقل است: «مَن غَضَّ طَرفَهُ اَراحَ قَلبَهُ؛ هر که چشم خود را پایین اندازد (و از نگاه کردن به نامحرم باز دارد)، دل خود را در آسایش قرار داد». باز در حدیثی از آن امام همام میخوانیم: «مَن اَطلَقَ طَرفَهُ کَثُرَ اَسَفُهُ؛ هرکه چشمش را رها و آزاد بگذارد، تأسف او فراوان خواهد شد». سرانجام اینکه: «کَم مِن نَظْرَةٍ جَلَبَت حَسْرةً؛ چه بسا نگاهی که موجب حسرت شد».
1. چشمپوشی از غیرهمسر، روابط زناشویی را تحکیم میبخشد و زن و شوهر را به رشد و کامیابی در امر ازدواج میرساند.
2. چشمچرانی، تیرگی روابط زناشویی و اندوه و حسرت را به دنبال دارد.
حفظ سلامت پیوند زناشویی و کمال بخشیدن به آن، با تلاش جدی زن و شوهر و به کارگیری روشهایی درست امکانپذیر است. اگر از گوهری گرانبها مراقبت نشود، همواره در معرض نیستی و گم شدن است و اگر مراقب بر رشد و رویش بوته گلی زیبا نباشیم، پژمرده خواهد شد. سرسبزی همیشگی بوته ازدواج نیز به همت آدمی و تلاش و مراقبت دائمی او محتاج است.
«برخی از زوجهای جوان تصور میکنند که پس از چند سال زندگی مشترک، خود به خود همه چیز روبهراه خواهد شد و زندگی مسیر خود را به طور طبیعی پیدا میکند و در آن جریان مییابد. در حالی که تجربههای زندگی مشترک و اعتقاد صاحبنظران، دلالت بر این دارد که رسیدن به شادکامی و بهروزی، نیازمند تلاشهای فراوان هر یک از زوجین در سالهای مختلف زندگی است. به ویژه بعد از دهه اول، این نیاز جدیتر و منطقیتر است. در نخستین دهه زندگی، تنها، فرصتی برای آشنایی و تفاهم نسبی طرفین فراهم میشود و این، خود مقدمهای برای بهرهوری در دهههای بعدی است. از این رو، هرگز نمیتوان با اتکا به یک دهه تلاش و سعی متقابل، به انتظار یک عمر زندگی موفق نشست، زندگی مشترک همچون گیاه خودرویی نیست که مستقل و بینیاز از مراقبت و نگهداری باشد، بلکه بهسان گل سرخی است که ظریفترین و حساسترین توجهها و محافظتها را برای طراوت و شادابی خود میطلبد».
شادکامی و بهروزی در زندگی مشترک، با تلاش همیشگی و برابر در به کارگیری روشهای درست اخلاقی و اعتقادی در پیوند زناشویی فراهم میآید.
سزاوار است زن و شوهر، همدیگر را از نظر روحی و معنوی به کمال برسانند و به رشد باطنی یکدیگر اهمیت دهند. «برخی از زنان و مردان، با وقف کردن جوانی و سلامتی خویش و کنار گذاشتن آرزوها و خواستههایشان، خالصانه در راه پیشرفت و تحول همسرشان میکوشند و در این راه، از هیچ فداکاری و از خودگذشتگی مضایقه نمیکنند، تا زمانی که همسرشان بر قله بلند افتخار و موفقیت بایستد.
اینگونه انسانهای باشکوه، در حقیقت به منزله «بال» برای پرواز همسرشان هستند که او را از مرحلهای که بیهیچ افتخاری میزیست، به افتخارهای مهم سوق میدهند. از این رو، وظیفه اخلاقی انسان حکم میکند در برابر همسری که ایثارگرانه خود را وقف پیشرفت او کرده است، عالیترین سپاسها را به عمل آورد. وقتی در مجلس ترحیم همسر علامه طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان، ایشان را خیلی ناراحت و متأثر میبینند، میپرسند. چرا شما بیش از حد برای فقدان همسرتان اندوهناکید؟ ایشان میگوید: اگر زحمتها و کمکهای همسرم نبود، من توانایی نوشتن تفسیر المیزان را پیدا نمیکردم.
معروف است که کتاب جنگ و صلح تولستوی را که یکی از ده کتاب جاودان ادبیات جهان است، همسر فداکار تولستوی، بیش از دهها بار پاکنویس کرد تا اینکه در نهایت چنین اثری به جامعه بشری ارائه گشت.
ناگفته نماند دو دسته از زوجین با دشواریهای ویژه خودشان روبهرو هستند: آنهایی که برای همسرشان همچون بال هستند، ولی در مقابل، نشانی از قدرشناسی در همسر خود نمیبینند و آنهایی که نه تنها برای همسرشان بال نیستند، بلکه در حقیقت «وبال» زندگی او هستند».
زن و شوهر، در کامل کردن یکدیگر و هدایت همدیگر به سوی قلههای موفقیت و افتخار، اساسیترین نقش را دارند.
اسلام برای استحکام پیوند زناشویی، راهکارهای فراوانی ارائه کرده است. مسئله «داوری» برای رفع اختلافهای میان دو زوج، یکی از آنهاست. خداوند در قرآن کریم میفرماید:
اگر نشانههای شکاف و جدایی میان دو همسر پیدا شود (برای بررسی علل ناسازگاری و فراهم آوردن صلح و سازش،) یک نفر داور و حَکَم از فامیل مرد و یکی هم از خانواده زن انتخاب کنید. اگر این دو حکم با حسن نیت و دلسوزی وارد کار شوند و هدفشان اصلاح میان دو همسر باشد، خداوند کمک میکند و به وسیله آنان میان دو همسر را الفت میدهد و خداوند از نیت آنها باخبر و آگاه است. (نساء: 35)
در این آیه ارشادی، چند نکته زیبا وجود دارد: «اول اینکه داور از بستگان و فامیل هر دو زوج باشد، نه از بیگانهها و غریبهها تا اختلافها و رازهای خانوادگی به خارج درز پیدا نکنند و این مشکل خانوادگی بر سر زبانها نیفتد. افزون بر آن، معمولاً اقوام و بستگان به مسائل میان زن و شوهر، آشناتر و به راه حل آن نیز واردترند.
دوم آنکه داوران در محکمههای معمولی، در جریان اختلافها بیتفاوتند و برایشان فرقی ندارد که دو همسر به خانه بازگردند یا برای همیشه از یکدیگر جدا شوند، در حالی که در محکمه صلح فامیلی، کاملاً به عکس است؛ زیرا داوران این محکمه از بستگان نزدیک مرد و زن هستند و جدایی یا صلح آن دو، در زندگی این عده، هم از نظر عاطفی و هم از نظر مسئولیتهای پس از آن تأثیر دارد».
تعیین چنین داورانی برای جلوگیری به هم خوردن نظام خانوادههاست و وظیفه همه مؤمنان، بستگان زوج وحتی دستگاه قضایی آن است که با چارهاندیشی و تدبیر، مانع جدایی و طلاق شوند و برقراری آشتی و سازش را سرلوحه کار خود قرار دهند.
یکی از راههای رفع اختلافهای زناشویی و از اسباب ایجاد صلح و آرامش میان زن و شوهر، انتخاب داور و حکم است؛ داوری که بنابر مصلحت، از بستگان طرفین باشد.
دختران چه نیاز دارند آنها را در خود تقویت کنید
رک بگم دختران اول از همه شخصیت بعد پول بعد تیپ بعد تحصیل بعد اینکه به او چه کمکی می تونید بکنید و فقط بلدن از آدم چیز بگیرند بعدش سه سوت ولت می کنه میره آنها را داشته باشید یا تظاهر کنید که آنها را دارید |
رازی در مورد رابطه با دختران
آقا یه چیزی می گم گوش کن تا آخر عمرت اینه که هر چی محل یه دختر بذاری کمتر محلت میذاره یعنی اگه از یه دختر خوشت اومد سعی نکن که باهاش دوست بشی محلش نذار فک می کنی دروغ می گم امتحان کن
تفاوت کفتگو ببنید دوستان گفتگوهای دختر ها معمولا بسیار دو جانه ،داری حس همیاری(دل سوز!) هست ؛همین موضوع باعث می شه که دختر ها ساعت ها با هم صحبت می کنن بدون اینکه از هم خسته بشن !دختر ها معمولا از کلمات و عباراتی استفاده می کنن که طولانی ، محبت امیز و به طور کلی کلمات خوش ایندی استفاده می کنن ،دختر معمولا حتی اگر با چیزی مخالف باشند ترجیح می دن نظر خودشون رو با مطرح کردن سوال یا کلمات ملایم و نرم و البته پر از محبت بیان می کنن "تو اشتباه می کنی""اینطوری نیست که میگی""نمی دونم""بله"!!! و... اینا کلماته مخرب هستن که پسر ها معمولان بیان می کنند! در پایان میخوام به حرفی که اول زدم اشاره کنم . ببینید اگه فکر میکنید که ظاهرتون باعث موفقیت شماست در اشتباهید.درسته که بی تاثیر نیست اما کافی نیست و تمام حالتهایی که بالا ذکر کردیم و در پایان هم جمع بندی میکنیم به نسبت خودشون موثرند کارهایی که نباید بکنیم تندروی : یکی از ایرادهای پسرها اینست که در ابتدایی آشنایی با یک دختر حتی وقتی بار اول و دومشان هم نباشد‚ خیلی عجول پیش می روند... همون روزهای اول 1000 تا سوال می پرسند و خیلی هول هستند که روابط را صمیمانه تر کنند ولی این افراط منتهی به تفریط میشه... خیلی خوشایند نیست که فرصت نمی دهند تا سیر طبیعی آشنایی به دوستی و بعد صمیمیت برسد... این سرعت عمل خیلی زود همه چیز را عادی و کسل کننده می کند. جدی نگرفتن دخترها : هنوز هم خیلی از پسرها معتقدند راجع به مسائل جدی منطقی نباید با دوست دخترشون حرف بزنند انگار که این جنس لطیف ازین بحث های جدی خراش بر می دارد... اگر از حرف های محبت آمیز دوستانه بگذرند شروع می کنند به تعریف وقایع بی اهمیت روزمره که همه در مورد شخص خودشون ‚تعریف دیگران از ایشان و البته دلاوری ها و جوانمردی های بی شمارشون ...و اگر راجع به یک بحث جدی یا موضوع اجتماعی سخن به میان بیاد یا قضیه را شخصی تلقی می کنند و یا خیلی سریع از موضوع عبور می کنند. و البته قصدشان اینست که افکار ظریف دوست دخترشان را از تهاجم افکار خشن حفظ کنند و اگر خیلی مودب باشند سکوت می کنند و در اولین فرصت بحث را عوض می کنند و معتقدند تا مسائل جالبی مثل دوستی و عشق و از همه مهمتر خود آنها هست چرا وقتشون رو هدر بدهند. وعده های سرخرمن : مطمئناً این چیزی نیست که دختری تجربه نکرده باشد من آمار دقیقی ندارم اما همه کسانی که من می شناسم این لیف به تنشان خورده... پسرها وقتی شاد می شوند و یا حس می کنند که شادی دوست دخترشان کم شده به این حربه متوسل می شوند و بدون در نظر گرفتن امکانات و تواناییشان وعده می دهند و جالب اینجاست که در آن لحظه اصلا قصد فریب دادن و یا خلف وعده ندارند اما بعداً هی دعا می کنند که از یادش برود یا اینقدر مودب باشد که به روی مبارک نیاورد... و بعد از مدتی از یاد خودشان هم میرود اما افسوس که از یاد دوست دخترشان نخواهد رفت حتی اگر برویتان نیاورد این را به حسابتان می نویسد و وقتی تکرار شد کم کم اعتمادش را به شما از دست می دهد... راه حل قضیه خیلی ساده است هرگز وعده هیچ چیز را ندهید. اصلاً لزومی ندارد که کاری که می خواهید فردا برای دوست دخترتان انجام بدهید ازامروز بگویید ...فایده اینکار اینست که شما در انجام آن کار مختار هستید و اگر به دلیلی منصرف شدید یا به تعویق افتاد احساس شرمساری نمی کنید و برای انجام آن هم وظیفه ندارید چون وعده ای ندادید. دوست دخترتان هم از پیش منتظر نمی ماند و در صورت تعویق وعده از شما ناامید نمی شود که توانایی انجام وعده هایی که می دهید ندارید در عوض سورپریز می شود. باور کنید هیچ دختری ازینکه به او وعده شادی بخشی ندادید از شما گله نخواهد کرد. پس وجه خود را به خطر نیاندازید
2 موضوع مهم 2 - اطلاعات رو جمع آوری کنید: دقیقا برعکس مورد بالا که دیگران نباید راجع به شما چیزی بدونن, شماباید راجع به اونها همه چیز رو بدونید! همیشه ازشون در مورد خودشون سوالکنید, دقیقا مثل یک جاسوس, شما باید از کوچکترین چیزهای هر دختری کهمیخواید بهش نزدیک بشین اطلاع پیدا کنید. سوال کردن چندتا خاصیت عمدهداره, اولا همیشه اونها در حال جواب دادن به سوالات شمان و وقتی برای سوالکردن از شما ندارن. ثانیا, به هر سوالی که جواب میدن, بیشتر و بیشتر بهشما اعتماد میکنن و به شما نزدیک میشن. البته یادتون باشه که واقعا بایدبه جوابها گوش بدین و مثلا با تکون دادن سر یا گفتن چیزهایی مثل آره یادرسته, نشون بدین که به جوابی که اونها میدن اهمیت میدین. باید بدونید کهمعمولا از روی هر جوابی, میشه سوال بعدی رو طرح کرد. چگونه باشیم (راز همیشه خوب بودن) 1 - شنونده خوبی باشین! این واسه دخترها خیلی مهمه. متاسفانه پسرها اصلا از گوشهاشون استفاده نمی کنن و همیشه در حال ور زدن و تعریف کردن ازخودشونن. یاد بگیرین که به حرفهای دخترها گوش بدین. ازشون در مورد حرفهاشون و کارهاشون سوال کنید. خودتونو علاقه مند نشون بدین. درگیر مسائل اونا بشین. برای دوستتون دلسوزی کنید و کمکش کنید. 2 - سلیقه های مشترک خودتونو کشف کنید. این خیلی خوبه! چون باعث میشه دلیل دوستیتون محکمتر بشه. وقتی دو نفر توی یکی دو تا موضوع, سلیقه مشترک داشته باشن, هیچ وقت از بودن و حرف زدن با هم خسته نمیشن. یه روز چشم باز میکنید و میبینید که بهترین دوستتون یه دختره! 3 - دوستان مشترک پیدا کنید. دوستتون رو با دوستای پسر خودتون آشنا کنید (قبلش به همه شیرفهم کنید که این دوستتونه!). دخترها از اینکه توی یه جمع پسرونه به عنوان یه دوست و نه به عنوان یه دختر پذیرفته بشن لذت میبرن. وقتی با دوستای پسرتون هستین اونو تو بحث و حرفهای خودتون قاطی کنید. ازش نظر بخواین. اینجوری دختر مطمئن میشه که شما به خاطر چیزی که توی مغزشه باهاش دوستین و نه چیزی که زیر لباساشه. 4 - زندگی خصوصی خودتونو داشته باشین! دلیلی نداره که شما همیشه و همه جا یا با دوست-دخترتون باشین و یا اینکه در حال تلفن زدن با اون. زیادی هم به یه نفر چسبیدن آدمو زود از دوستی زده میکنه. برای دوستتون به اندازه یکی از دوستای پسرتون وقت صرف کنید. نه کمتر و نه بیشتر. بزارین اون هم زندگیشو بکنه!!! بابا ,دخترها دوست پسر هم لازم دارن! شاید وقت نداشته باشه با شما بره بیرون. میخواد با یکی دیگه بره بیرون. به زندگی خصوصی اون احترام بزارین. 5 - اونو وارد پشت صحنه زندگیتون بکنید! ببینید, همه میدونیم که پسرا دارن همیشه نقش یکی دیگه رو بازی میکنن تا بتونن مخ دخترا رو بزنن. اما قبل از رفتن تو صحنه باید خودشونو گریم کنن و نقش خودشونو تمرین کنن. بزارین اون تو این موضوعات نظر بده! مثلا ازش بپرسین که چه مدل لباسی یا چه رنگی بیشتر به شما میاد. حتی خیلی چیزا رو میتونین با اون تمرین کنید. 6 - ملایم باشید! شما ممکنه مثلا به دوستای پسرتون کلی دری وری بگین و فرداش هم عین خیال هیچ کدومتون نباشه. یا اینکه عادت داشته باشین وقتی دوستاتونو میبینید محکم بزنین تو پشتشون!!! اما اصلا از این خبرا با دوست-دخترتون نیست! درسته که شما اونو به چشم پسر نگاه میکنید اما این دختره, بابا!!! یکی دو level باید باهاش مهربون تر حرف زد و رفتار کرد! شرمنده که اینو میگم, اما سعی کنید حداقل وقتی با اون هستین یه کمی (فقط یه کمی) شبیه به دخترها رفتار کنید, نمیمیرید که!!! یادتون نره توجه کردن به انسانها ست که می تونه محبت اونها رو به خودش جلب کنه نه اینکه تلاش برای جلب نظر اونها ! خوب به نظر من رابطه انسانها هم جز این نمی تونه باشه !ببینید دوستان شما باید یاد بگیرید از کوچکترین موقعیت بیشترین تاثیر رو روی طرف مقابل بزارین گفتن چنتا جمله ساده می تونه به شما خیلی کمک کنه ! |